بخشندگی چیست؟
میگویند سرشت انسان از آمیزهای از صفات نیک و بد شکل گرفته است. اما در آثار بهائی، این دوگانگی به گونهای دیگر تبیین شده؛ چنانکه شَر در حقیقت، وجودی مستقل ندارد، بلکه در واقع نبودِ خصوصیت خیر است و شخصیت تربیتنشده انسان. یکی از هدفهای اصلی ما در زندگی آن است که با تلاش و آگاهی، صفات درونی خود را پرورش داده و به مرحلهای از کمال انسانی برسانیم؛ تا در روزی که به جهانی دیگر رجوع میکنیم، با صفاتی نیکو همراه باشیم. در میان این صفات، ویژگیای شگفتانگیزی وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته: "بخشندگی یا سخاوت." غالباً تصور میشود که این ویژگی ذاتی است و انسانها یا بخشنده متولد میشوند و یا خسیس. اما اینطور نیست. پژوهشهایی اخیرا منتشرشده از دانشگاه نوتردام که دقیقا نشان میدهد "بخشندگی یک ویژگی کاملا مهارتی است." بنابراین، برخلاف تصور رایج، تحقیقات ثابت کرده که بخشندگی مهارتی آموختنیست و رشد آن مشروط به اراده، تمرین و یادگیری شخصی است و این باور که برخی افراد ذاتاً گشادهدست هستند و برخی نه، افسانهای بیش نیست. با این حال، در جامعهی امروز بهندرت دیده میشود کسی برای یادگیری یا تقویت این صفت تلاش کند. بسیاری از مردم ضرورتی در اندیشیدن به موضوع بخشندگی یا تمرین آن نمیبینند. گفتوگویی جدی نیز در سطح جامعه دربارهی پرورش این مهارت وجود ندارد—گویی کمتر کسی در پی آن است که بخشنده بودن را بیاموزد.
تحقیقات علمی
با ورود به عصر تکنولوژی، از جمله پیشرفتهایی مانند رایانهها و تصویرسازی تشدید مغناطیسی (MRI)، دانشمندان موفق شدهاند به درک عمیقتری از تأثیر بخشندگی بر مغز انسان دست یابند. این مطالعات نشان میدهد که میان میزان بخشندگی—چه به صورت کمکهای مالی و چه در قالب خدمات داوطلبانه—و احساس شادی، سلامت روان، و حتی طول عمر انسان، رابطهای مستقیم و قوی وجود دارد. دکتر استفن پُست، مدیر مرکز علوم انسانی مراقبت دلسوزانه و اخلاق زیستی در دانشگاه بروکاستونی نیویورک، توضیح میدهد: «احساس نیکی هنگام بخشیدن، از مغز آغاز میشود و پدیدهای را ایجاد میکند که به آن درخشش عطاء کردن میگویند. این واکنش، از مسیر مزولمبیک مغز آغاز شده و نواحی مرتبط با پاداش را فعال میکند.» از نگاه علمی، نوع نگرشی که فرد هنگام بخشش دارد نیز بسیار تعیینکننده است. بهگفتهی دکتر پست، اگر بخشش با معنا، آگاهانه و از روی فداکاری باشد، تأثیرات روحی و روانی آن معنویست. اما اگر بخشندگی صرفاً ظاهری یا بیاهمیت باشد، مغز تأثیر چندانی از آن را نمیپذیرد. مطالعات دکتر جورج مول از مؤسسه دیاوور نیز نشان میدهد که حتی اندیشیدن به بخشیدن پول برای هدفی معنوی، با روحیه ایثار، میتواند سیستم پاداش مغز را فعال کند. تحقیقات کریستین اسمیت و هیلاری دیویدسن از دانشگاه آکسفورد، با عنوانی معنادار به چاپ رسیده است: «تناقض بخشش: بخشیدن بهدست آوردن است، گرفتن از دست دادن.» نتایج تحقیقات این دو پژوهشگر نشان میدهد که عمل بخشندگی، محرکی قوی برای ترشح هرمون های شادیآور در مغز و بدن است. این فرایند نهتنها لذت و احساس رضایت را افزایش میدهد، بلکه موجب کاهش استرس، تسکین درد، و در نهایت بهبود سلامتی عمومی میشود.
بدیهیست که راههای گوناگونی برای رسیدن به خشنودی درونی در زندگی وجود دارد—از جمله تفکر، تأمل، نیایش، نماز، روزه و دیگر روشهای معنوی. با این حال، یافتههای علمی جدید بهروشنی نشان میدهند که یکی از مؤثرترین مسیرها برای دستیابی به سرور قلبی، پرورش مهارت بخشندگی است؛ آنهم از طریق فداکاری و با رضایت قلبی—چه وقتمان را، چه دارایی مان را و چه چیزهای ارزشمندی که حس “دهندگی" را در ما بیدار میکنند. تحقیقات همچنین آشکار کرده اند که ریشهی بخشندگی در بخشی از مغز نهفته است که مسئول احساس اعتماد و پیوند اجتماعی است. زمانی که افراد یک جامعه با نیت ایثارگرانه، و سخاوتمندانه برای هدفی معنوی بخشندگی میکنند، این عمل در نهایت موجب ایجاد احساس وابستگی، افزایش اعتماد و رشد اتحاد میان آن جامعه می گردد. شاید به همین دلیل است که در جامعه بهائی، مشارکت همگانی در صندوقهای اعانات، بهعنوان بخشی از رشد معنوی فردی و تقویت پیوند اجتماعی مورد تشویق قرار گرفته است.
بیت العدل اعظم به خوبی به مشکلات شما در آموزش به احبا و محافل در زمینه اهمیت شرکت ایثارگرانه و مداوم در تقدیم تبرعات به صندوق واقف هستند و زحمات شما را تمجید می نمایند. یقین داریم که شما همیشه احبا را از اصول "شرکت عمومی" در تقدیم تبرعات آگاه می نمایید. (انوار هدایت صفحه 332)

تصورات غلط دیگر
دومین باور نادرست و آسیبزا در ذهنیت عمومی این است که بخشندگی صرفاً وابسته به ثروت است؛ گویی تنها افراد متموّل وظیفهی گشادهدستی دارند و انسانهای کمبضاعت از سخاوت معافاند. اما یافتههای جدید علمی بهروشنی نشان میدهند که بخشندگی مهارتیست آموختنی—مهارتی که همه، چه ثروتمند و چه نیازمند، باید برای رسیدن به کمال انسانی در خود پرورش دهند. معیار حقیقی بخشندگی، فداکاریست. بدون آن، نمیتوان بخشش را سنجید—چه از دارایی فراوان باشد و چه از اندوختهای اندک. مهم نیست در کجای مسیر این مهارت ایستادهایم؛ مهم این است که همچنان تلاش کنیم زنجیرهای خودخواهی و ترس را از هم بگُسلیم—آن ترسی که در گوش ما زمزمه میکند: "گرفتن یعنی بهدست آوردن و بخشیدن یعنی از دست دادن." شاید این، ویرانگرترین فلسفهای باشد که دنیای صنعتی امروز به ما آموخته است. اما پژوهشگرانی چون کریستین اسمیت و هیلاری دیویدسن خلاف آن را ثابت کردهاند: در حقیقت، با بخشیدن بهدست میآوریم، و با گرفتن از دست میدهیم.
راز نیکبختی و حیات راستین
حضرت شوقی افندی به ما راز نیکبختی و حیات راستین را بیان میفرمایند: "ما باید چون چشمه، جاری و خروشان باشیم که پیوسته خود را از داشته هایش تهی میسازد و به طور مداوم از منبعی غیبی و ناپیدا سیراب میگردد. به بیان دیگر، بخشش و کرم بی وقفه برای خیر و رفاه همنوعان خویش، بدون خوف از فقر و با تکیه به فیض لامنتهی سرچشمه استغنا و منشا کل خیر! این است راز نیکبختی و حیات راستین!" از اینرو زمانی که بحث در مورد حیات راستین و نیکبختی انسان در میان است آیا بهتر نیست با فداکاری و سخاوت "ببخشیم" و حرص را کنار گذاریم؟ حضرتعبدالبهاء میفرمایند: "انسان تا به مقام فداکاری قدم ننهد از «هر موهبتی» محروم گردد، و مقام فدا مقام فنا و نیستی است تا هستی الهی جلوه نماید."

بخششِ سخاوتمندانه، دریچهایست به سوی کسبِ فضیلتهایی که در غیر این صورت شاید هرگز به آنها دست نیابیم. ثمرهی حقیقی بخشندگی، دگرگونیای روحانی و ژرف است—تحولی که از درون آغاز میشود و به ذات انسان معنا و شکوهی نو میبخشد. حضرت بهاءالله میفرمایند: «این است بهار نیکخواهی و خیراندیشی—اگر از کسانی باشی که در آن تأمل کنید!» ظهور حضرت بهاءالله، مفهومی تازه و متعالی به تبرعات و اعانه در راه حق بخشید. آنچه در گذشته از انسانها خواسته میشد فقط اعطای چیز کوچکی بود مثل نذری؛ اما آنچه در این دور اعظم از ما خواسته شده اعطای "فداکارانه" و "سخاوتمندانه" است. در این دو مقام تفاوت بسیاریست. در بیانی روحنواز، حضرت بهاءالله میفرمایند: «الکرم و الجود من خصالی، فهَنِیئاً لِمَن تَزَیَّنَ بِخِصالی» یعنی بخشندگی و عطا از صفات من است؛ خوشا به حال آنکه خود را به صفات من آراسته.
تمدنی که حضرت بهاءالله وعده داده است
دنیای امروز با شتابی بیسابقه در حال دگرگونیست، چرا که بشریت در مسیر تکامل، به آستانهٔ بلوغ جمعی خود نزدیک میشود. در این مسیر، تعالیم حضرت بهاءالله دربارهٔ تقدیم سخاوتمندانهٔ تبرّعات، روزنهایست به سوی امید—امیدی برای کاستن از شکافهای عمیق طبقاتی میان فقیر و غنی؛ شکافی که یکی از عوامل تهدیدکنندهٔ ثبات جهانی امروز است. بیتالعدل اعظم الهی میفرمایند: تمدنی که حضرت بهاءالله نوید آن را دادهاند، تمدنیست آراسته به رفاه و عدالت، که در آن منابع عظیم این جهان نه در خدمت تباهی، بلکه در مسیر تعالی، رشد و اصلاح نوع بشر بهکار گرفته میشود.

مقام انسان در این دنیا، گرو آن است که با سخاوت و فداکاری، وقت خود را، دانش خود را، توانایی و قابلیتهای خود را در خدمت همان دنیایی گذارد که در طول عمر این دارایی ها را بیدریغ و رایگان به او ارزانی کرده. بخشندگی، تنها یک عمل نیک نیست؛ بلکه سطحی از آگاهی ماست که در مسیر زندگی بمرور به آن وارد میشویم—جایی که درمییابیم داراییهای ما، در حقیقت، به جهانی تعلق دارد که با دستِ گشاده به ما عنایت کرده بوده.
در تمرین مهارت بخشندگی، ما چیزی را از خود نمیبخشیم؛ بلکه آنچه را از جهان گرفتهایم، به خودِ جهان بازمیگردانیم—چنانکه پرندهای را از قفس رها کنیم. زندگی سرشار از خدمت به نوع بشر—آمیخته با فروتنی و انقطاع، نه تظاهر و ریا—میتواند پرده از رازهای بخشندگی، گشادهدستی و سخاوت حقیقی بردارد و آنها را در جان و روان انسان بیدار کند.